کد مطلب:277259 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:157

خبر سطیح کاهن درباره مصلح موعود
مرحوم علاّمه مجلسی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ در كتاب شریف «بحار الانوار» از كتاب «مشارق الانوار» تألیف حافظ رجب برسی كه از علما و محدّثان شیعه است، خبری را در باره ظهور امام زمان (علیه السلام) از سطیح كاهن بدین مضمون نقل نموده است:



[ صفحه 418]



«ذاجدن پادشاه برای استفسار از موضوعی كه در آن تردید داشت به دنبال سطیح كاهن فرستاد. چون سطیح آمد خواست او را امتحان كند، لذا یك دینار در كفش خود پنهان كرد و آن گاه به وی اجازه داد كه داخل شود. چون وارد شد شاه گفت: ای سطیح! برای تو چه پنهان كرده ام؟

سطیح گفت: به خانه خدا و صخره صمّا و سخت و محكم و شب ظلمانی و صبح نورانی و هر گویا و گنگی، در كفش خود یك دینار پنهان كرده ای!

شاه پرسید: این را از كجا دانستی؟

سطیح گفت: از یك نفر جن كه مانند برادر، همه جا با من همراه است.

شاه گفت: ای سطیح! از آنچه در روزگاران پدید می آید مرا مطلع گردان.

سطیح گفت: ای پادشاه! هنگامی كه نیكان از میان بروند، و اشرار به جاه و مقام برسند، و مقدرات الهی را تكذیب نمایند، و اموال را به سختی حمل كنند، و دیدگان از گنه كاران بترسد، و صله رحم را قطع نمایند، و فرومایگان ظاهر شوند و غذاهایی كه در عالم اسلام حرام است حلال شمارند، و اختلاف كلمه پدید آید، و عهد و پیمانها شكسته شود، و احترام به یكدگر ـ در میان مردم ـ كم گردد، ستاره دنباله داری كه عرب را پریشان كند، طلوع نماید.

در آن هنگام باران نبارد، و رودها خشك شود، و اوضاع روزگار دگرگون گردد، و نرخها در همه جای جهان بالا رود. سپس طایفه بربر با پرچمهای زرد سوار بر اسب های تاتاری و اصیل روی می آورند تا این كه وارد مصر شوند. آن گاه مردی از اولاد صَخْر [1] خروج می كند و پرچمهای سیاه را به پرچمهای سرخ تبدیل می نماید و محرمات را مباح می گرداند و زنان را در مقام شكنجه به پستانها آویزان می نماید و كوفه را غارت می كند...

در آن موقع «مهدی» فرزند پیغمبر ظاهر می شود، و این در وقتی است كه مظلومی در مدینه و پسر عموی وی در خانه خدا كشته شود، و امر پوشیده آشكار گردد، و با علایم ظهور موافق باشد.



[ صفحه 419]



پس در این وقت، مردی شوم و سیاه دل با یاران ستمگرش می آید، و رومیان دست به كشتار می زنند، و بزرگان را می كشند. در این هنگام آفتاب می گیرد، و لشكرها می آید و صفها آراسته می گردد.

آنگاه پادشاهی از صنعای یمن كه مانند پنبه سفید، و نام او «حسین» یا «حسن» است خروج می كند، و با خروج او عمر فتنه ها به پایان می رسد.

در این موقع، آن مرد مبارك و پاكیزه سرشت و راهنمای راه یافته و سیّد علوی نسب ظاهر می شود، و مردم را از پریشانی نجات می دهد. تیرگیها با نور روی او بر طرف می شود، و حق به وسیله او آشكار می گردد، و اموال را به طور مساوی میان مردم تقسیم می نماید؛ آن گاه شمشیر در غلاف كند و دیگر خون كس نریزد و مردم در كمال نشاط و سرور زندگی كنند.

او از سرچشمه زلال عدالت چشم روزگار را از خس و خاشاك ظلم و ستم پاك كند، و حق را به اهل حق برگرداند، و میهمانی را در میان مردم افزون گرداند، و با عدالت خود، غبار ضلالت و گمراهی را از میان ببرد؛ پس زمین را پر از عدل و داد كند و عالم را پر از بركت نماید». [2] .

به اُمید آن روز، و در انتظار و اشتیاق رسیدن آن روز مبارك كه امید همه اُمّتها و ملّتها، یكتا بازمانده حجّت های پروردگار حضرت مهدی (علیه السلام) ظهور فرموده، حكومت نمونه و ایده آل خود را در سرتاسر جهان مستقر ساخته، و قسط و عدالت بر تمام پهنه گیتی سایه گستر شده، و دیدگان رمد دیده و هجران كشیده ما به جمال دل آرای آن مهر تابان و خورشید فروزان روشن و منوّر گردد. ان شاء اللّه.



[ صفحه 423]




[1] صَخْر: نام ابو سفيان پدر معاويه است، و مقصود از او سفياني مشهور مي باشد.

[2] بحار الانوار، ج 51، ص 162؛ مشارق انوار اليقين في اسرار أميرالمؤمنين (عليه السلام)، ص 130.